شاگرد آیتالله فلسفی تشریح کرد: آیتالله فلسفی حر و بیباک بودند و با اشخاصی هم که راحت نبودند صراحتاً حرفهایشان را میزدند از هیچکس خوف و هراس نداشتند؛ منبرهای ایشان جاذبه خاصی داشت؛ مقام معظم رهبری معتقدند که آیتالله فلسفی در منبرهایشان با اعماق درون انسانها سخن میگفت.
به گزارش پایگاه تحلیلی معارفنا؛ آیتالله محمد تقی فلسفی، واعظ مشهور و از شخصیتهای مبارز انقلاب اسلامی ایران بهشمار میآید. وی به دلیل منبرها و مبارزات ضد دولت پهلوی و مواعظ مشهورش شناخته شدهاست.
وی در ۲۴ فروردین ۱۲۸۷ (دهم ربیعالاول ۱۳۲۶ قمری) در تهران به دنیا آمد. پدر او آیتالله حاج شیخ محمدرضا تنکابنی (متولد ۱۲۸۲ هجری قمری)، فرزند شیخ محمد واعظ تنکابنی، از علمای برجستهٔ مازندران و تهران بود. مادر وی طوبی خانم فرزند آقا ابوالحسن تاجر اصفهانی بود. وی در ۲۷ آذر ۱۳۷۷ شمسی و در سن ۹۰ سالگی هنگام سخنرانی برای مبلغان دینی فوت کرد و در حرم شاهعبدالعظیم مدفون گردید. برای بررسی بیشتر روحانی بزرگوار و انقلابی با حجتالاسلام والمسلمین سید ابراهیم لواسانی فرزند آیتالله مرحوم سید کاظم لواسانی و از شاگردان آیتالله فلسفی گفتگویی انجام دادیم که در ادامه از نظر میگذرد.
از چه سالی با آیتالله فلسفی آشنا شدید؟
حجتالاسلام سید ابراهیم لواسانی، مدرس حوزه علمیه در گفتوگو با پایگاه تحلیلی معارفنا، گفت: بنده از بچگی ایشان را میشناختم چون افتخار فامیلی داشتیم یعنی عموزاده ما، فرزند آیتالله سیدمحمدصادق لواسانی که رفیق دیرینه امامخمینی(ره) بودند فرزند بزرگشان دکتر سید محمدتقی لواسانی که عموزاده ما میشوند، داماد آیتالله فلسفی هستند؛ مرحوم آیتالله فلسفی یک داماد بیشتر نداشتند، آن هم دکتر سیدمحمدتقی لواسانی که عموزاده ما بودند.
وی ادامه داد: با اینکه من مشهد بودم ولی در جلسات مختلف به تهران میآمدم و خدمت ایشان میرسیدیم چند جلسه هم به همراه استادم آیتالله مجتهدی تهرانی(ره) خدمت آیتالله فلسفی رفتیم.
صفت بارز آیتالله فلسفی
فرزند آیتالله لواسانی گفت: صفات حسنه در ایشان زیاد بود؛ اما صفت بارز ایشان که از همه بیشتر جلوهگری میکرد، شجاعت بود؛ ضمن اینکه اصالت خانوادگی، بزرگزادگی، عالمزادگی، نجابت، استعداد، فعالیت و همت، از ویژگیهای بارز استاد فلسفی بود که به طور جداگانه باید پرداخته شود.
وی ادامه داد: صفت خیلی بارز و ظاهر که از ایشان به نظر میرسد شجاعت، حریت و بیباکی ایشان است که این هم در منبر جلوه میکرد، حر بودن به تمام معنا، مَثلِ مؤمن که فقط از خدا حساب میبرد در ایشان جلوهگر بود.
شاگرد آیتالله فلسفی گفت: ایشان حقیقتاً از هیچکس و مقامی در زمان طاغوت هراس نداشتند، منبرهایشان مصداق همین بیباکی ایشان بود و سخنانشان در جلسات خصوصی بین فامیل، و علماء به همین صورت بود؛ در بین عوام خیلی بیباکانه و خیلی حُرمآبانه بود و از گفتن حرف حق در هیچ عرصهای سرسوزن خوف و هراس نداشتند، حرفشان را میزدند و حتی با اشخاصی هم که راحت نبودند به صراحت حرفهایشان را میزدند و از هیچکس هراس نداشتند.
ویژگی قرآنی آیتالله فلسفی
استاد سطوح عالی حوزه اضافه کرد: آیتالله فلسفی در منبرهایشان استشهاد به قرآن، روایات و تفاسیر میکردند و به تفاسیر متعدد مراجعه میکردند؛ اهل تحقیق در تفاسیر بودند و آیات و روایات را از روی نوشته میخواند تا دقیق باشد و سرسوزنی اشتباه پیش نیاید. مطالب عمیقی که آیتالله فلسفی در مورد مباحث اعتقادی و کلامی که شامل توحید، امامت، نبوت، امامت و معاد داشتند؛ بسیار دقیق است؛ کم و بیش نوارهای ایشان موجود است. تکیه و اعتمادشان بر آیات قرآن و روایات بود و این نشان میدهد که یک تضلع، تدبر و تعمق خاصی در قرآن داشتند و از روش پدرشان، مرحوم آیتالله العظمی محمدرضا تنکابنی قرائت هر روز قرآن را که بهصورت یک لحن محزونی بود به ارث برده بودند.
کیفیت رابطه آیتالله فلسفی با حضرت امامخمینی(ره)
حجتالاسلام لواسانی گفت: طبیعتاً شخصی که طالب حق و جویای راه صحیح به سوی حق هم برای خود و جامعه است، طبیعتاً با اشخاصی مثل حضرت امامخمینی(ره) رابطه دارد؛ همان صفات حُرمآبانه و زیر بار احدی نباشند و به قول مرحوم آیتالله مجتهدی(ره) که میفرمودند زیر بلیط احدی جز خدا نباشند، طبیعتاً این صفت مشابه این دو تا را به هم پیوند داده است همان طور که امام خمینی حر و آزاده بودند و از بندگی غیر خدا خودشان را رها کرده بودند و میخواستند جامعه هم به همین شکل ببرند؛ مرحوم آیتالله فلسفی هم همانند امامخمینی(ره) دارای صفت عدم تعلق به احدی در عالم بودند؛ یعنی اینکه غلام همت آنم که زیر چرخ کبود / ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزادست. آیتالله فلسفی ارتباطشان با مراجع خیلی قوی بود ملاقات خصوصی با آیتالله العظمی بروجردی داشتند و هم چنین مراجع نجف مرحوم آیتالله العظمی خویی. در تهران مرحوم آیتالله خوانساری این بزرگواران علاقه خاصی به آیتالله فلسفی داشتند و با امامخمینی(ره) هم ارتباط قوی داشتند و با مرحوم آیتالله سیدمحمدصادق لواسانی هم ارتباط صمیمی و گرمی داشتند.
وی ادامه داد: حتی در زمان تبعید امامخمینی(ره) در نجف، آیتالله فلسفی به طور سری و مخفیانه با حضرت امام ملاقات داشتند آیتالله فلسفی یکی از معتمدان ایشان بودند یعنی به این معنا که حرف آیتالله فلسفی برای امام سند بود؛ در نجف مثل امروز وسایل ارتباطی نبود که اخبار داخل ایران را به مردم برساند امام هم خیلی حساس بودند که تمام اخبار و اطلاعات ایران بهدست مردم برسد طبیعتا یکی از کسانی که اهرم و محور بودند، برای رساندن اخبار و اطلاعات حضرت امامخمینی(ره) مرحوم آیتالله فلسفی بودند.
منبرهای آیتالله فلسفی
وی ادامه داد: ایشان جاذبه بیان داشتند؛ در روایت داریم «و إن من البیان لسحر» که بیان گاهی اوقات همانند سحر در وجود انسانها اثر میگذارد، خداوند به آیتالله فلسفی لطف خواستی کرده بود، از میان پنج، شش برادر، مرحوم میرزا ابوالقاسم که برادر بزرگ ایشان بود، در مدرسه علمیه آیتالله مجتهدی لمعه درس میدادند و بسیار مرد نجیب، باسوادی هم بودند؛ آیتالله محمدتقی فرزند دوم بودند، سومین ایشان مرتضی، چهارمین میرزا علی فلسفی که از مجتهدین به نام معاصر ما بودند و دکتر احمد فلسفی هم که دندان پزشک شدند؛ همه برادران اهل علم بودند ولی از میان برادران آیتالله فلسفی دارای بیان و نطق بسیار گیرا و جذاب بودند؛ لحن و طرز صدای ایشان به طور خاصی بود که وجود و قلب انسان را قبضه میکرد و کسانی که پای صحبت آیتالله فلسفی مینشستند صحبتهای ایشان در دلشان رسوخ میکرد.
نظر رهبر معظم انقلاب در رابطه با آیتالله فلسفی
از مقام معظم رهبری نقل است که فرموده بودند که من شنیده بودم آیتالله فلسفی انسان وارسته و واعظ معروفی هستند، ولی ایشان را زیارت نکرده بود تا اینکه ایشان مشهد آمدند و به مسجد گوهر شاد رفتم، منتظر بودم تا اینکه مشاهده کردم جمعیت ایستادند، بعد دیدم شخص کوتاهقد و لاغری با جثه ریز آمد از بین آنها رد شد، گفتند آیتالله فلسفی واعظ معروف است؛ مقام معظم رهبری صحبتهای آیتالله فلسفی را این طور تشبیه کردند که مرحوم آیتالله فلسفی با اعماق درون انسانها صحبت میکند و صحبتهایشان را، مرتبط و واضح بیان میکنند، من خیلی لذت بردم و از همان تاریخ تصمیم گرفتم مثل ایشان منبر بروم.
نقش آیتالله فلسفی در انقلاب
ایشان از طرف ساواک ممنوع المنبر بودند، از حیث اینکه خیلی به دولت وقت اعتراض کردند و مردم پای صحبتهای آگاه میشدند، ایشان سالها منبر نمیرفتند و شاگردانشان که زیر نظر ایشان تربیت یافته بودند منبر میرفتند و منبرهای خوبی هم داشتند؛ اولین منبری که آیتالله فلسفی در زمان انقلاب رفتند به امر امام خمینی(ره) بود و من در اولین منبر ایشان حاضر بودم؛ ایشان در تحریک و برپا کردن مردم شاید رقیبی نداشتند، مردم حرف ایشان را تقریباً در سنخ حرف یک مرجع تقلید میدانستند.
آیتالله فلسفی اولین جمعیت را پای منبرهایشان جمع کردند
حجتالاسلام لواسانی در پایان، آیتالله فلسفی را در یک جمله معرفی کرده و گفت: آیتالله فلسفی کسی بود که در زمان خود شخص دومی از حیث بیان، تعمق و تألیف در اطراف مسائل مختلفی که در جامعه میگذشت، نداشتند. از آیتالله راشدیزدی در مورد آیتالله فلسفی سؤال شد که نظرتان در مورد آیتالله فلسفی چیست؟ ایشان فرمودند: «خوب سخن گفتن را باید از آیتالله فلسفی آموخت» ولی هیچکس به درجه آیتالله فلسفی نمیرسید؛ به این خاطر هم هست که آن زمان کشورهای اسلامی از آیتالله فلسفی دعوت میکردند ایشان هم تشریف میبردند و به ایراد سخن میپرداختند؛ در مسجد سید عزیزالله در بازار، آیتالله فلسفی اولین جمعیت در تهران را داشتند؛ علماء و عموم مردم و حتی مقامات دولتی در زمان طاغوت، نخست وزیر عباس هویدا سعی میکردند خودشان را به منبر آیتالله فلسفی برسانند و از سخنان گوهر بارشان استفاده کنند.
* علیرضا برومند