معارفنا: اعجاز در قرآن انواع دارد. بخشی از اعجاز مربوط به اعجاز کلمات یا حروف در قرآن است. بخش دیگر، اعجاز در جملات و آیات است، و بعد از آن، سوره و کیفیت چینش و کیفیت ارتباط هر موجودی با این موضوع.
به گزارش پایگاه تحلیلی معارفنا؛گفتاری از حجتالاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در مورد انواع اعجاز قرآن را در ادامه میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
اعجاز در قرآن انواع دارد. بخشی از اعجاز مربوط به اعجاز کلمات یا حروف در قرآن است. بخش دیگر، اعجاز در جملات و آیات است، و بعد از آن، سوره و کیفیت چینش و کیفیت ارتباط هر موجودی با این موضوع.
شخصی از امام صادق علیهالسلام پرسید: آیا لیله القدر همان یک شب بود یا هر سال تکرار میشود؟ آن حضرت در جواب فرمودند:
لَوْ رُفِعَتْ لَیْلَهُ الْقَدْرِ لَرُفِعَ الْقُرْآنُ؛[۱]
اگر لیله القدر از بین میرفت، قرآن نیز از بین میرفت.
این روایت، حکایت از این میکند که یک حیاتی و دوامی در مورد قرآن هست که اگر کسی این را نیابد، از علوم قرآنی بهره نمیبرد.
شناخت جایگاه انسان در قرآن
یکی از اعجازهای قرآن این است که جایگاه هر کسی در قرآن، معلوم است. هر کسی در بطن قرآن جایگاهی دارد.
این جایگاه، نسبی است. زمانی که بشر به حدّ ثابت خود برسد، قرآن جایگاه ثابتش را به او نشان میدهد و زمانی که هنوز به آن جایگاه ثابت نرسیده و در رفت و آمد است، جایگاه او نیز در بطن قرآن حرکت میکند. قرآن یک اندوخته الهی است، یک دماسنج است که دائم میتواند از رطب و یابس عالم گزارش بدهد.[۲] اما فهم این گزارش، سخت است. قلبی بیدار و حیاتیافته میخواهد که از این انطباق، خبر بگیرد؛ یعنی از قرآن بفهمد که هر کسی چه جایگاهی دارد و انسانها بلکه همه موجودات در کجای قرآن هستند. این باب برای ما مسدود است؛ ولی نباید قرآن را کوچک بپنداریم. اطلاع بر این علم (تشخیص جایگاه هر کس در قرآن) نیازمند مقدماتی است. کلید این علم کجاست؟ علمی که آقا امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: قرآن، میتواند ناطق باشد.[۳]
قرآن ناطق است؛ اما استنطاق او[به نطق آوردن او و بهسخن کشیدن او] کار هر کسی نیست. اگر کسی بخواهد استنطاق کند در مورد جایگاه من در قرآن که در کجا هستم یا هر امر دیگری را خواست از قرآن استفاده کند، نیازمند به کلید است. قرآن کریم در باب امور کلی و علوم مختلف و همچنین در موارد جزئی و شخصی، در هر دو وارد شده است.
ممکن است انسان از نظر ایمانی، صبح یک مسیر را و عصر یک مسیر دیگری را برود. انسان در هر قضیهای ممکن است ـ چه در مسائل کوچک، چه در مسائل بزرگ ـ مسیرهای متفاوتی را طی کند. طبیعتاً جایگاه انسان در بطن قرآن متفاوت میشود که یا باید خود انسان دانا باشد تا بتواند جایگاه خود را از بطن قرآن پیدا کند که حالا با صبح چه فرقی کرده است، یا شخص دیگری که بینا است باید قضیه را به او منتقل کند.
ممکن است سؤال شود که هر کس از جهت ایمان، در کجای قرآن قرار دارد؟ فرض کنید کسی بداند و جایگاه انسان را در قرآن به او بگویند که فلان جای قرآن قرار دارد؛ اما انسان در یک موضوع ختم نمیشود. انسان در ارتباط با هر یک از اطرافیان یک جایگاهی در قرآن دارد؛ مثلا در ارتباط با مادر خود یک جایگاه دارد، در ارتباط با برادر خود یک جایگاه دارد و همچنین است در ارتباط با افراد دیگر؛ یعنی انسان میماند و موضوعات متعدّد و شاخههای گوناگون ارتباطی او که همه اینها باید در قرآن پیدا شود.
هر انسانی از حیث معنوی و ایمانی در هر فصلی در یک جایگاهی قرار گرفته است که قرآن آن جایگاهها را بیان میکند.
ارتباط الفاظ قرآن با یکدیگر
گاهی اعجاز، مربوط به لفظ قرآن و گاهی مربوط به معنای قرآن است. سبکی را که مرحوم علامه طباطبایی رضواناللهتعالیعلیه از تفسیر آیه به آیه فرمودند، شاید بعضی دیگر از علمای سابق هم فرموده باشند[۴] و شاید از فرمایشات آقا امیرالمؤمنین علیهالسلام به این سبک، منتقل شده باشند.[۵] این سبک، نوعی انتقال است که میتوان آن را تحصیل کرد. ایشان مثالی میزنند و میفرمایند:[۶]
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ، صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِم؛[۷]
ما را به راه راست هدایت فرما. راه آنان که به آنها انعام فرمودى.
از انتقال لفظ به لفظ میشود جستجو کرد و آیات مشابه را پیدا کرد، مانند:
مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقا؛[۸]
و آنان که اطاعت خدا و رسول کنند؛ البته با کسانى که خدا به آنها لطف فرموده؛ یعنى با پیغمبران و صدّیقان و شهیدان و نیکوکاران محشور خواهند شد، و اینان نیکو رفیقانى هستند.
در این دو آیه، «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِم» با «أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ» ارتباط دارد به این صورت که آیه دوم، مصادیق آیه اول را تعیین میکند.
ارتباط محتواهای قرآن با یکدیگر
گاهی تفسیر، تفسیر محتوا به محتوا است که خیلی ظریف است و انسان باید نور الهی داشته باشد تا به سمت تفسیر به رأی نرود. این نوع تفسیر، مصادیقش زیاد است و نیازمند احاطه است. قرآن این باب را سریعا برای کسی باز نمیکند که بتواند مصادیق را از حیث مفهوم، معنا و محتوا پیدا کند و همچنین بتواند ارتباط بین آنها را پیدا کند. همان طوری که آیه «أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ» در لفظ با آیه «صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِم» در ماده «نعم» متّحد هستند و میتوان از آن آیه به این آیه رسید، همچنین ممکن است که خداوند متعال، سعه و شرح صدر به کسی عنایت کند تا معانی قرآن را به هم پیوند بزند [و معنایی را برداشت کند]. این کار، شرح صدر و احاطه زیادی میخواهد. باید همزمان، آیات با نور الهی در ذهن پیوند بخورد؛ یعنی شما یک معنایی را از قرآن درک کنی که یک معنای دیگر در جای دیگری از قرآن این معنا را روشن و شفاف کند و پیوند موضوعی و محتوایی بین آیات برقرار شود.
منبع: بنیاد علمی فرهنگی هاد
—————————————————————————————–
[۱]. اصول الکافی، ج۴، ص ۱۵۸.
[۲]. وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی کِتابٍ مُبین. (سوره انعام، آیه ۵۹)
[۳]. ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ یَنْطِقَ وَ لَکِنْ أُخْبِرُکُمْ عَنْهُ أَلَا إِنَّ فِیهِ عِلْمَ مَا یَأْتِی وَ الْحَدِیثَ عَنِ الْمَاضِی وَ دَوَاءَ دَائِکُمْ وَ نَظْمَ مَا بَیْنَکُم (نهج البلاغه (للصبحی صالح)؛ ص۲۲۳)
[۴]. المیزان، ج ۱، ص ۱۴.
[۵]. کتاب الله تبصرون به و تنطقون به و تسمعون به و ینطق بعضه ببعض. (نهج البلاغه (فیض)، خطبه ۱۳۳، ص ۴۱۴)
[۶]. المیزان، ج ۱، ص ۳۰.
[۷]. سوره حمد، آیات ۶و۷.
[۸]. سوره نساء، آیه ۶۹.